آشنایی با ادبیات عرب
فرآیند اجتهاد:
اجتهاد در اینجا به معنای لغوی (فتوا دادن توی فروع دین؛ نماز، روزه و حج نیست) بلکه به معنای آن است که شما بیدار شوید و حکم دین را در ارتباط با یک موضوع بدست آورید. حالا موضوعش رشد اساسی انسان باشه یا اقتصاد اسلامی یا مدیریت اسلامی یا برخورد با موانع باشد، فرقی نمیکند.
مراحل قانونگذاری:
1. موضوعشناسی.
موضوعی را به شما تقدیم میکنند و از شما میخواهند که در مورد پیرامون این موضوع نظریه پردازی کنید.
یافت اطلاعات
برای این کار باید به سراغ منابع اطلاعاتی بروید و جستجو نمایید، که در اینجا منابع اطلاعاتی ما قرآن و احادیث اهل بیت است. اگر بخواهید علوم اسلامی را در واقع با دقیقترین روش به قابلیت اجرایی برسانید، باید این منابع خام را تحلیل کنید.
در منابع دست اول (قرآن واحادیث) یا اطلاعاتی را پیدا میکنیم و یا نه. اگر اطلاعاتی را دراین مورد پیدا نکردیم باید هزینه کنیم.
فهم اطلاعات: یک روح از برش اطلاعات را که پیدا کردیم را استخراج می کنیم و آن را به عنوان راهنما به کارمی بریم. روح این اطلاعات چیست؟
ارائهی سیستمی: صد تا مسئله با موضوعات مختلف را که شکی هستند، مورد بررسی قرار میدهیم، مثلا آقا همیشه نمازش را اول وقت میخوانده است. الان ساعت ۴ بعدازظهر است هر چه فکر میکند که نمازش را خوانده است یا نه؟ به یاد نمیآورد. حکمش چیست؟
در زمان خلافت عمر بنابر دستور او تمام احادیث پیامبر را نابود کردند، او به ابوهریره گفت: جعل حدیث را شروع کن. از آن زمان احادیث بیشماری وارد دین شده است که تمامی آنها جعلی میباشد. برای این که بفهمیم حدیث درست است یا جعلی، باید معیاری برای آن داشته باشیم که علم رجال این معیار را به ما میدهد.
علم رجال: از نامش پیداست، یعنی بررسی مردان قدیم. به عنوان مثال: احمد حدیثی را نقل میکند در اینجا علم رجال مفصل بحث میکند که این فرد با چه واسطههایی حدیث را گفته، مانند
وقتی سلسلهی راویان را مشاهده کرد، در زندگینامهی آنها شروع به بررسی میکند و اگر در آنها نقطهی تاریکی وجود داشته باشد، آن راوی از اعتبار میافتد و حدیثش نیز از اعتبار ساقط میشود و در زمرهی جعلیات حدیث قرار میگیرد.
علم درایه: علمی است که در آن دربارهی فهم حدیث از سند، متن و آداب یادگیری گفته میشود.
به عبارتی سادهتر، علم فهم احادیث است. احادیث در چه فضای گفتاری بودهاند، مثلاً دو نفر یک سؤال را از امام علیهالسلام میپرسند ولی امام دو جواب متفاوت میدهند. قطعاً حضرت پاسخ را مطابق سؤالکننده میدهند. این که حضرت در چه شرایطی بودند؟ آیا هر دو نفر یک مذهب داشتند؟ آیا در یک سطح معرفتی بودند؟ خلاصه اینکه در فضای حدیث میروند و اینکه حدیث در چه فضا و شرایطی گفته شده است را مورد بررسی قرار میدهد.
ممکن است پیرامون یک موضوع سراغ قرآن و احادیث برویم و ببینیم که هر دو در خلاف هم گفتهاند. در این حالت باید سراغ اعتباریابی حدیث برویم. اگر آنها را بررسی کردیم و دیدیم که هر دو درست است. اینجا علم اصول به کارمیآید.
علم اصول: علمی است که در آن از قواعدی بحث میشود که نتیجهی آنها در استنباط حکم شرعی مورد استفاده قرار میگیرد.
علم اصول در عام یا خاص بودن و فضای حدیث را بحث میکند. میگوید عام است یا خاص؟ درست است که حضرت در حدیث اول کلی گفتند ولی در فضایی نبودن که بتوانند جزئیات را مطرح نمایند. در این حدیث دومی حضرت جزئیات را نیز مطرح نمودهاند.
علم اصول در یک کلام ابزار فهم صحیح قرآن و حدیث است. منطق را علم درست فهمیدن و درست فکر کردن گفتهاند، این هم به نوعی علم درست فکر کردن است منتها با موضوع خاص.
کتاب حلقهها از شهید محمدباقر صدر را در این زمینه میتوانید مطالعه کنید.
اگر دیدیم فضای حدیث درست است سراغ سیستم دلالتیابی حدیث میرویم.
سیستم دلالتیابی: کشف منظور آیتالله صدر است.
وضعشناسی:
فرض میکنیم شما در جملهای میگویید:
انی رأیت اسدا فی الحرب
من شیری را در هنگام نبرد دیدم.
شما برای فهم جمله باید معنای رأیت (دیدم)، أسد (شیر) و فی الحرب (در حال نبرد) را بدانید و بعد باید ارادهی واضع را از این جمله بدانید.
کشف ارادهی واضع: ارادهی واضع لغت عرب را از این لغات بدانید.
آیا واضع عام است یا خاص؟
کشف ارادهی متکلم :
آقای متکلم گفت: شیری را هنگام نبرد دیدم. آیا منظورش از شیر، همین حیوان چهارپایی است که همه میدانند یا منظورش از این شیرهاست؟ باید ببینیم منظور متکلم چیست؟ برای این باید فضایی را که متکلم جمله را گفته است چه بوده است.
کشف لوازم منطقی معنی کلام: بعضی اوقات ارادهی متکلم کافی نیست. در این صورت باید فضای اطراف متکلم برویم. فرض کنیم یک نفری را که خیلی ترسیده است را آقای متکلم در حالی که به او اشاره میکند، بگوید: شیری را هنگام نبرد دیدم. منظور آقای متکلم از شیر، مرد شجاع است، اما منظورش ترفیع میگیرد یعنی مرد خیلی ترسویی است. شما در موقع ترفیع از کجا میفهمید؟ مواردی از این دست را کنار هم میگذاریم و مقصودش را خواهیم فهمید.
فهم مفردات و ترکیبات:
مفرد یعنی لغت. فهم دلالتیابی مفردات کار دو علم لغت و علم صرف است.
علم لغت: معنای کلمات را میگوید. مانند: رجع = رسیدن.
علم صرف: علم کلمهسازی است، در مفردات. (تجزیه کلمات).
علم نحو: دلالتیابی ترکیبات را بررسی میکند.
مقدمهی کتاب المطول تالیف ملاصدرالدین تفتازانی در علم نحو را مطالعه نمایید.
علم بلاغت: علم بدست آوردن ترکیبات منتها با رویکرد زیباشناختی.
بلاغت یعنی زیبا سخن گفتن. خیلی دقیق و ادبی سخن گفتن.