نشانه

وبلاگ اطلاع رسانی گروه دانشجویی نشانه

نشانه

وبلاگ اطلاع رسانی گروه دانشجویی نشانه

جلسه دوم کارگاه علم: علم مفید و غیر مفید

شنبه, ۲۴ مرداد ۱۳۹۴، ۱۰:۵۸ ق.ظ

درجلسه‌ی پیش در باب علم و جایگاه علم در زندگی و عمق آن صحبت کردیم و به حدیث شریف

«کسی که برای کسب علم در راهی قدم بر می ‌دارد، خداوند او را در راه بهشت قرار می‌دهد، فرشتگان بال‌هایشان را برای او پهن می‌کنند. او را همه‌ی اهل زمین و آسمان حتی ماهیان دریا برای او طلب آمرزش می‌کنند، برتری عالم بر عابد مثل برتری نور شب ماه چهارده بر ستارگان است، عالمان وارثان پیامبرانند و مرغان آسمان برای او استغفرالله می‌گویند.» اشاره کردیم.

این تغییرات، تغییرات تشریفاتی نیست بلکه نشانگر آن‌ست که ملک و ملکوت طالب علم را مدد می‌کنند و مسیرش را هموار می‌کنند. علم در عالم ثقل ایجاد می‌کند و اصلا تمام عالم برای انسان خلق شده است، ملک و ملکوت به انسان سرویس می‌دهند.

نکته

وقتی انسان به بار بنشیند تمام هستی در حقیقت به هدف خود رسیده ‌است و انسانی که در مسیر طلب علم قدم بر می‌دارد در مسیر به بارنشستن است. در باب اهمیت علم باید به حقیقت انسان بپردازیم و آن را بررسی کنیم.

حقیقت انسان چیست؟     

1-انسان چیست؟ انسان یک موجودی مجرد است که دارای دوبخش به نام‌های جسم و روح می‌باشد.

2-انسانیت انسان به کدام بخش است؟ جسم است یا روح؟ حقیقت انسان به جسم نیست بلکه به روح است و انسانیت انسان به نفس اوست نه به بدن.

3-نفس چیست؟ نفس یک موجود غیرمادی است که قوایی دارد و جوهره‌ی نفس، همین قوای اوست.

قوای ادراکی: چیزی که ما بوسیله‌ی آن چیزهایی را که قابل درک است را دریافت می‌کنیم.

قوای تحریکی: محرک ما در فعالیت‌هایمان است و خادم قوای ادراکی است.

حواس: منظور حواس بینایی، شنوایی، لامسه، بویایی و چشایی است که با آن محسوسات ظاهری را درک می‌کنیم .

قوه‌ی خیال: از حواس بالاتر است و با آن آنچه را که توانایی محسوس شدن را دارند درک می‌کنیم، مانند: شعر گفتن و داستان گفتن و....

واهمه: به درک امور غیرمحسوس جزئی گفته می‌شود. مانند: شهرت، ریاست و...  

عقلی: درک حقایق و معانی کلی است.  

شهویه: محرک برای بدست‌آوردن ادراکات لذت بخش و مطلوب است.

غضبیه: محرک برای مقابله با ادراکات زجرآور نامطلوب است.

عاقله: محرک برای ایجاد تعادل بین دو قوای شهویه و غضبیه است.

واهمه و عقلیه هردو در درک امور غیرمحسوس جزئی مشترکند، و بیشتر اوقات با هم اشتباه می‌شوند.

قوای شهویه و غضبیه به تنهایی مطلوبیت ندارند، و ابزاری برای کسب لذت، حفظ لذت‌ها و دفع رنج  هستند.

4- انسانیت انسان، به قوای ادراکی است.

هرچه ادراکات ما بیشتر و بالاتر شود، نفس ما نیز بالاتر می‌رود.(ادراکات بیشتر= نفس برتر)

تمام ادراکات ما در روز از طریق حواس است.    

 جزئی: چیزی‌که قابل صدق بر یک چیز است، مانند: استاد نخاولی، الله و... .

کلی: مفهومی که قابل صدق برکثیرین است، مثلا مفهوم انسان ،که شامل تمامی انسان‌ها می‌شود چه پیشینیان و چه آیندگان. 

واجب‌الوجود کلی است یا جزئی؟ واجب‌الوجود یعنی موجودی که تنها یک مصداق در خارج دارد؛ این مصداقش در خارج یکی بیشتر نیست و آن خداست اما مفهومی است که قابل صدق بر کثیرین است، اما درخارج چند مصداق داریم؟ یکی، پس کلی است.

مفهوم شریک الباری یک مفهوم کلی است و مصداقی در خارج ندارد، یعنی خدا شریکی درخارج ندارد اما این مفهوم قابل صدق بر کثیرین است.

هیچ شیئی تکرار نمی شود. عین هم بودن، شبیه هم بودن دلیل بر یکی بودن نیست.در دوئیت باید تفاوت‌هایی باشد.

ادراکات کلی برای ما قابل درک نیست و عده کمی به آن پی می‌برند. درک کلیات کار سختی است. درک کلیات کار فوه‌ی عاقله است، و قوه‌‌ی عاقله در ما فعال نشده است .

در قوای ادراکی، اصلی‌ترین قوه، قوه‌ی عقلانی است. لذت و رنج‌های عقلی، قوی‌تر از لذت و رنج‌های وهمی است. همین نسبت در مورد لذت و رنج‌های وهمی به خیالی مصداق دارد. لذت و رنج‌های خیالی نسبت به حواس قوی‌تر است.(حواس ما ضعیف‌ترین لذت و رنج است.) نتیجه می‌گیریم که هرچه به عالم ماده نزدیک می‌شویم، ادراکمان کمتر می‌شود.

5- انسانیت انسان، به قوای عاقله است.

انسان با حیوانات در حواس، خیال و وهمیات مشترک است. قوای عقلی، مختص انسان است. حیواناتی که تربیت پذیرند، قوه‌ی خیال دارند. انسان حیوان ناطق است، ناطق به معنای عقل است. شکوفایی قوای عاقله با ادراک حقایق کلی و ثابت هستی، بوسیله‌ی علم انجام می‌شود.                                                                      

کارگاه:

دردعاها و روایات ما تعبیری به نام علم مفید و غیرمفید وجود دارد. می‌فرمایند:  

أعوذ بک من علم لاینفع:

به خداوند پناه می‌برم از علمی که سودی نداشته باشد.

علم مفید به چه علمی می‌گویند؟علم غیرمفید چه علمی است؟ چرا می‌گوییم  به خدا از علم غیرمفید پناه می‌بریم؟ بخاطر این که ذهن ما را پر می‌کند، اما چیزی دستمان را نمی‌گیرد، فقط یک توهم علم داریم در حالی که غیرمفید است. یک شاخه از جهل مرکب است که من فکر می‌کنم عالم هستم در حالی که جاهلم.

دیدگاه اول:

1-   علمی که باعث رشد قوه عاقله می‌شود.

2-   هردو بعد جسم و روح را پرورش دهد.

3-   انسان را به سمت بندگی ببرد.

4-   انسان را به سمت وحدت ببرد.

5-   شناختی از نفس بدهد و مقصد و خطرهای راه را نشان دهد.

6-    علمی که محدود نباشد.

دیدگاه دوم:

1-   علمی که به کشف اسرار هستی کمک کند.

2-   پاسخ دهنده‌ی سعادت بشر است.

3-   پاسخ دهنده‌ی سؤالات اصلی باشد.

4-   مفید بودن امری نسبی است.

دیدگاه سوم:

1-   هر علمی به ذاته مفید است.

دیدگاه چهارم :

1-یکسری از علوم به طور مطلق مفیدند و یکسری نسبی مفید هستند.

علم غیرمفید

1-   علمی که شمارا به هدف خلقت نرساند.

2-   علمی که ارزش کسب کردن را نداشته باشد.

3-   علمی که در زندگی ما تغییری ایجاد نکند.

4-   علمی که در زندگی ما حرکتی ایجاد نکند.

تغییر در زندگی فقط به معنای رفتار نیست، بلکه دیدگاه ما را نیز شامل می‌شود.

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی